عکس های خفن و مطالب طنز سری جدید (دوازدهم)
برای مشاهده سری قبلی عکس های خفن, اینجا کلیک کنید
تنها جایی که رسیدم دیدم منتظر منن ? تاکسی بوده ? رسیدم دیدم سه نفر نشستن تو تاکسی منتظر من سوار شدم راه افتاد
رئیس کارخونه بیسکوییت مادر اندازه مادر حق به گردن همه داره و موقع نفرین کردن میتونه بگه بیسکوئیتمو حلالت نمیکنم 😀
استاد ساعت هفت صبح شنبه کلاس گذاشته بود، کارگر دانشگاه از کنار در کلاس رد شد گفت: کدوم دیوانه ای الان کلاس گذاشته؟ میخوام بگم شعور به مدرک نیست!
ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﯿﺦ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺍﯼ ﺷﯿﺦ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﻣﻠﺖ ﺑﻪ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﭼﯿﺴﺖ؟ ﺷﯿﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﻣﺘﺮﻭ!
عاقبت مهربانی بیش از حد!
هرسال نزدیک خونه تکونی بابام یهو متواری میشه. پارسال نزدیکای مرز پاکستان پیداش کردیم گفتیم خونه تکونی تموم شده برگرد!
کیف یکی از اساتید ادبیات رو جلو مترو با موتور زدن با عصبانیت برگشت گفت “فرومایه ، بازگرد”.
لطفا جا لباسی را نبرید!
میدونین چرا تو جعبه پرتقال روزنامه میزارن؟ چون وقتی پرتقالا تو انبارن بخوننش حوصلشون سر نره.
الان ولنتاین عادی شده، یه زمان با تلفن سکهای زنگ میزدی، بابای طرف برمیداشت تهدید به سلاخی و مرگ میکرد.
اینم کادوی ولنتاین من 😀 رنگشم رنگ ساله
هنوز با پا داشتن سیب کنار نیومده بودم که دیدم یه کافه تو منوش زده پای پرتقال.
حیوون خونگی فقط شتر! هر شیش ماه یه بار لازمه بهش غذا بدی تازه بعد شیش ماه خار بوته هم بزاری جلوش با اشتها میخوره، چیه این گربه اینا.
شما سه هزار میلیارد تومن اختلاس کنی بری کانادا باز لذتش به پای دزدین یه کتلت از پای گاز نمیرسه.
خدایا ممنونم ازت، نه به خاطر سلامتی و خونواده و وضعیت مالی، ممنونم ازت به خاطر اینکه کیمیا تموم شد 😀
حتی اگه از دیوار مهربانی هم لباس برداری بپوشی، همیشه چند نفری اطرافت داری که بگه گرون خریدی.
یه بار اومدن خواستگاریم گفتم به تعداد سال تولد خودم و شوهرم مهریه میخوام. تا سر کوچه دنبالشون دویدم گفتم شوخی بود برنگشتن.
با عضویت در کانال تلگرام ما بصورت روزانه عکس ها و مطالب جذاب دریافت کنید